اشک طوفانی

همه چی از همه جا

اشک طوفانی

همه چی از همه جا

آخرین لبخند

آخــــــرین لبخنـــــــــدم را

پشــــــــت ِ ســــــرت پاشــــــــیدم …

میدانســـــــــتم ,

بر نـــــمی گردی….

نظرات 2 + ارسال نظر
افسانه جمعه 15 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:18 http://gtale.blogsky.com

سلام نوشین جون

این روزهــا فـقــط یکـ معـجــزه میـتواند

از ایـن جـهنـم رهــایم کند

خــوب میدانی که به معـجـزهات ایــمان دارم

پـس زود بــاش!

یـد بیـضا و شـق القـمر نمیـخواهم

فـقــط کـمی نـگاهــم کن.....

سلام افسانه جونم مرسی که من و از تنهایی در میاری من بگم تو بگی مگر او می فهمد؟؟؟؟؟

هنگامه پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:35

بودن انهایی که بودنش را میخواهیم زمین را زیبا تر میگنند پس همیشه باش

باشم ، باشی ، باشد که نشد یا او باشد یا من......

مرسی که من و از تنهایی در آوردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد